دفتر روان شناسی زهرا میرزاده بیدختی



هم‌بستگی منفی میان دین‌داری و تحصیلات( بالاخص در سطح عالی)
 مروری بر متون پژوهشی در ایران،  بالاخص شهر تهران نشان می‌دهد که از هر شاخص رفتاری که برای دین‌داری یا تعلقات مذهبی مردم استفاده کنیم تحصیلات هم‌بستگی منفی با دین‌داری دارد. و در دو تحقیق دکتر اسدی و همکاران در هزار و سیصد و پنجاه و سه و هزار و سیصد و پنجاه و هشت نتایج حاکی از آن بود که با بالا رفتن سطح تحصیلات پاسخ‌گویان از میزان نماز خواندن، روزه گرفتن، نذرونیاز و پرداخت خمس و زکات کاسته می‌شود. پژوهش دیگری در سال هزار و سیصد و هفتاد و چهار در مناطق شهری ایران انجام گرفت که حاکی از آن بود که سواد در سطح عالی، با شاخص‌های متنوع رفتار مذهبی مثل رفتن به مجالس روضه‌خوانی، شرکت در نماز جماعت مساجد، رفتن به زیارت اماکن مذهبی، نذر کردن و شرکت در جلسات دعا و نیایش ارتباط مع دارد. نتایج مربوط به شهر تهران همین پژوهش نیست که در سال هزار و سیصد و هفتاد و هفت انتشار یافت. مبین این واقعیت بود که با افزایش سواد (به‌ویژه در سطح دانشگاهی) رفتارهای مذهبی نام‌برده‌شده، افت محسوسی کرده است.( محسنی 1377)
 در خارج کشور نیز فرآیند مشابهی مشاهده‌شده است .  و به‌عنوان نمونه در پژوهشی جامع چنین نتیجه‌گیری شده است :  چنانچه شاخص دینداری ، فراوانی انجام فرایض دینی باشد دراین‌صورت گروه‌های کمتر تحصیل‌کرده اند .  به‌این‌ترتیب با توجه به این‌که مردم روزبه‌روز از لحاظ تحصیلات عالی پیشرفته‌تر می‌شوند، آیا باید منتظر کاهش تعلقات مذهبی مردم باشیم؟ و یا این‌که نتیجه بگیریم که افراد تحصیل‌کرده دانشگاهی، غالبا به‌علت موقعیت اجتماعی‌شان از لحاظ انجام رفتارهای مذهبی نه اعتقادات و جنبه‌های شخصی مذهب کمتر فعال اند؟  در این پژوهش یک گام به جلوتر آمده و با توجه به سطح تحصیلات والدین، دین‌داری فرزندان نوجوان آنان را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم . یعنی آیا ارتباط مع تحصیلداری با دین‌داری بزرگسالان ، برای فرزندان آنان نیز قابل صدق است؟ به‌عبارت‌دیگر: آیا دینداری فرزندان نوجوان خانواده‌های تحصیل‌کرده دانشگاهی کمتر از فرزندان نوجوان سایر خانواده‌هاست؟ چرا؟
 اگر تحصیلات والدین هم‌بستگی منفی با دین‌داری خودشان و نوجوانانشان داشته باشد باید واقعیتی را که حاکم بر کلیه تبیین‌های نظری خواهد بود پذیرفت. و آن نقش تعیین‌کننده خانواده‌ها در جامعه‌پذیری مذهبی فرزندانشان، حتی در سنین نوجوانی است .
به‌نظر می‌رسد در میان سازمان‌ها و کارگزاران جامعه‌پذیری در ایران( مثل خانواده، مدرسه، همسالان و رسانه‌های جمعی) خانواده عامل اصلی و تعیین‌کننده در اجتماعی کردن افراد باشد. تأثیر مدرسه در منش و شخصیت کودکان، احتمالاً مبالغه‌آمیز و بی‌اساس است. و تاثیر واقعی، اصیل و پایدار در خانه و خانواده است. (موریس 1373)
تبیین‌های نظری احتمالی برای این هم‌بستگی منفی میان تحصیلات و دین‌داری والدین و فرزندانشان: یک احتمال این است که فراگرد تحصیلات، بالاخص در سطوح آموزش عالی، خودبه‌خود ارزش‌های دنیوی و غیردینی را تشویق و ترویج می‌کند؛ یکی به این دلیل که در درس‌های دانشگاهی بر این ارزش‌ها تاکید می‌شود (ماهیت سکولار علوم جدید) و نیز بدین‌جهت که افراد دانشگاهی در محیطی قرار می‌گیرند که نسبت یک چنین افرادی بیشتر است. براساس این چارچوب نظری که تبیین گرایشی نام دارد،  والدین تحصیل‌کرده به‌علت سرشت سکولار تحصیلات عالی به تدریس دین‌داری شان از حیض از حیث بینش ، گرایش و رفتاری تضعیف‌شده و برهمین اساس فرزندانشان را نیز تربیت می‌کنند.  اما تبیین احتمالی دیگری به نام تبیین موقعیتی نیز وجود دارد که در مورد موقعیتی که افراد تحصیل‌کرده در جامعه دارند صحبت می‌کند.  طبق این تبیین برای والدین تحصیل‌کرده دانشگاهی، اهمیت تحصیلات فرزند در جهت حفظ موقعیت اجتماعی است . درحالی‌که برای سایر والدین ، افزایش تحصیلات فرزندان تلاشی است برای ارتقای موقعیت اجتماعی آنان .  یعنی والدین تحصیل‌کرده برای حفظ و بازتولید موقعیتی که برایشان فراهم‌شده تلاش می‌کنند.  و توفیق علمی فرزندان به تحصیلات والدین بستگی پیدا می‌کند که بالاترین مدرک تحصیلی ایشان آن را تعیین می‌کنند . و چون والدین تحصیل‌کرده به‌منظور حفظ منزلت و موقعیت اجتماعی خانواده اصرار دارند که فرزندان بیشتر درس بخوانند ، توجه و تاکید کمتری به ایام مراسم، مناسک و سایر امور مذهبی فرزندانشان نشان می‌دهند.
 درمجموع براساس چارچوب نظری (مدل موقعیتی) می‌توان استنباط کرد که دین‌داری ضعیف‌تر فرزندان خانواده تحصیل‌کرده دانشگاهی، نسبت‌به سایر خانواده‌ها بهایی است که این نوع خانواده‌ها، برای موقعی موفقیت تحصیلی فرزندان و بازتولید معمول موفقیت اجتماعی خانواده‌ها، می‌پردازند.
 از طرف دیگر همان‌طور که پارستز مطرح کرده ، از لحاظ نقش‌های ساختی در آن خانواده ، جان جنبه ابزاری نقش پدر و جنبه ابزاری یا اظهاری نقش مادر بیشتر است . بنابراین جامعه‌پذیری و تربیت فرزندان که بیشتر جنبه عاطفی و حمایتی دارد، اغلب تحت تاثیر مادر است ، که نقش مربی اصلی درون خانواده را به‌عهده دارد و پدر غالباً نقش نان‌آور خانواده را ایفا می‌کند. بر این اساس تحصیلات پدر اثر چندانی بر تعلقات مذهبی فرزندان ندارد و بیشترین اثر مربوط به تحصیلات مادر است.


منبع : نشریه علوم اجتماعی - خانواده ، دانشگاه و جامع پذیری مذهبی نویسنده محمدرضا طالبان


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نقطه های روشن ایمان من چشمان توست ... mobilesina تبلیغات گسترده اینترنتی مقاله و تحقیق و پایان نامه های علمی hirvillage soal20 مطالب اینترنتی mikhakezrdc دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب salamatvazeebaie